به دوران ویکتوریا بروید و یک مرد در بریتانیا به شدت به صندل فکر می کرد.
نام او ادوارد کارپنتر بود و معتقد بود که کفش های معمولی شبیه “تابوت های چرمی” هستند.
کارپنتر، نویسنده و مبارز سوسیالیست عجیب و غریب، آثار و نوشتههای کارپنتر بسیار تاثیرگذار بود – همانطور که انتخاب کفشهایش نیز تاثیرگذار بود.
پس از ارسال دو جفت صندل کشمیری از هند توسط یکی از دوستان، او به طور گسترده ای با معرفی این صندل به بریتانیا شناخته می شود.
پس از مرگ او حتی به او لقب مقدس در صندل داده شد.
امروزه صندل مردانه پاما به میزان انبوه در چرخه تولید قرار دارد.
برای کارپنتر، پوشیدن صندل به معنای انتخابی بسیار خاص بود – انتخابی که در سیاست رهایی و سادگی درآمیخته بود.
همانطور که قرن بیستم سر خود را بالا می برد، صندل معانی دیگری به خود می گرفت و کم کم به بخشی از کمد لباس افراد تبدیل می شد.
در دهه 1920، زنان لباس خواب خود را برای روزها در زیر نور آفتاب با لباس خواب ست می کردند.
در دهه 1930، صندلهای پاشنهدار – ایدهآل برای رقصیدن در طول شب – محبوبیت پیدا میکرد، زیرا در پای ستارههایی مانند جینجر راجرز و لانا ترنر دیده میشد.
انبوهی از سبک های دیگر نیز در کنار آن پدیدار شد، از اسپادری گرفته تا کت و شلوار و صندل های حصیری با الهام از هواراش مکزیکی.
با گذشت قرن ها و افزایش تولید انبوه، تاکید بر انگشتان پا و مچ پا و هر چیز دیگری نیز افزایش یافت.
در دهه 1960، تکرار مدرن دمپاییهای دمپایی افزایش محبوبیت زیادی را تجربه کرد (با هاواییانای برزیلی، با الهام از زوری ژاپنی، که به سرعت جایگاه خود را به دست آورد)، مانند صندلهای موسوم به عیسی – کفشی عالی برای هیپیها و بچههای گل در همه جا.
حتی جکی او به یک صندل ظریف علاقه داشت و به طرح خاصی که از کاپری تهیه کرده بود بسیار علاقه داشت به طوری که از پینه دوز محلی خود در فلوریدا خواست تا آنها را تکرار کند و برچسب جک راجرز را ایجاد کرد.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.